بسمالله الرحمن الرحیم آیا عرفان می تواند در حوزه تفکر سیاسی اثرگذار باشد؟ شاید چنین به نظر رسد عرفانی که به دنبال رهایی از کثرات عالم و رسیدن به فناء فی الله است، نمی تواند در حوزه اندیشه سیاسی حضور داشته باشد.
این وبگاه به دنبال بررسی کم و کیفِ نسبت علما و عرفای متاخر در عرصه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی است
کفار و استعمارگران در دروغ گفتن و فریب دادن ماهرند و ما در فریبخوردن!
مرحوم آیتالله محمد تقی بهجت :
خدا میداند کفار چه زحمتهایی میکشند تا دروغ و افترا را بهجای راست و درست در رسانهها تحویل دهند، و هر روز با وسایلی و نقشههایی علیه مسلمانان به میدان میآیند تا غافلان، آگاه نشوند...
بزرگترین کرامت آیةالله بهجت ، زنده کردن دل ها بوده است...
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان:
به
اعتقاد من - البته در حد نظر قاصر بنده، بنده هیچ ادعایی ندارم ولی گمان
می کنم - بزرگترین کرامت ایشان[مرحوم آیت الله بهجت] زنده کردن دل ها بوده
است. زنده کردن دل ها. این تأثیر عجیب و غریبی که [ایشان داشتند، دل ها را
زنده می کرد].
مثلا
بعضی اشخاص میگویند فلان شخص جلوی درخت خشکی ایستاد و دست به درخت خشکیده
کشید و درخت درجا سبز شد. یا درخت میوه نمیداد، به آن دست کشید یا دعایی
خواند و درخت از آن به بعد میوه داد.
نفوس
بشری بسیار پیچیده تر از یک درخت ساده هستند. معادله یک درخت، معادله
بسیار ساده ای است. ولی نفوس [و دل هایی] که شیاطین جن و انس بر آن مسلط
شده اند [معادله بسیار پیچیده ای دارند و زنده کردنشان بسیار سخت است]
انسان هر راهی را بدون پاییندی به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل میکند و تاریخ هرروز تکرار میشود. زیرا هر روز حقّی غصب یا احقاق میشود و همیشه حق و باطل مثل حسین بن علی علیهالسلام و یزید وجود دارد. بنابراین انسان باید هرروز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است یا باطل و پیرو آن.
مرحوم آیتالله محمد تقی بهجت کتاب «رحمت واسعه» ص۱۶۹
زیرا ایشان فتوا داد: «بر مسلمان حرام است که از #دولت_کفر راضی باشد». این فتوا خیلی در مردم عراق اثر کرد و علیه #انگلستان تمام شد؛
لذا نتوانستند بهطور مستقیم و بیواسطه بر #عراق حکومت کنند و به ناچار افرادی را بهعنوان محلل و واسطه و نماینده و حافظ منافع خود بر مردم قرار دادند و بعد همانها را هم یکییکی کشتند.
مرحوم آیتالله محمدتقی بهجت در محضر بهجت، ج۲، ص۳۸۲
حضرت آیتالله بهجت به صورتهای مختلف به دوستان و کسانی که در درس ایشان شرکت میکردند سفارش میکردند که به مسائل سیاسی و اجتماعی اهمیت بدهند.
اشاره میکردند اگر کسانی که تقید به مسائل معنوی و علمی دارند به این کارها نپردازند، روزگاری بیاید که جوّ سیاست و اجتماع به دست نااهلان بیفتد و جامعه اسلامی را از مسیر خود منحرف کند.
آیتالله مصباح یزدی؛ برگی از دفتر آفتاب، گذری بر زندگی نامه فقیه عارف آیتالله العظمی بهجت، ص۷۴
هرچه بزرگان دین فرمودند که با کفّار معاشرت نکنید، اختلاط نکنید، آنها نَجِسند، گوش نکردیم. خیال کردیم میخواهند دنیای ما را از دست ما بگیرند. چه کنیم که اطفالیم، حرف پدران و مادران خود را گوش نمیکنیم بعد گرفتار گرگها میشویم!
مرحوم آیتالله بهجت میفرمودند: باید وجوهات را برای کشتن شاه مصرف کنیم. اگر او خودش حذف شود، یکی دیگر را سر کار میآورند که در ابتدای کار ضعیف است و نمیتواند فشار بیاورد. فشار بر روحانیت کاهش مییابد و ما خواهیم توانست کار اصلی خودمان را انجام دهیم.
...مسئله در این حوزه بسیار خطیر است چون به یک مسئله جزئی دنیایی یا به چیزی درباب زندگی [عادی] مربوط نمیشود بلکه به دین من و تو، به ایمان من و تو، به آخرت من و تو ربط پیدا میکند. وقتی میخواهیم شخصی را به عنوان استاد در این مسیر انتخاب کنیم باید محتاط و بسیار دقیق و شدیدا هشیار باشیم. اجازه بدهید بگویم حتی بیش از برگزیدن مرجع تقلید[باید دقیق و هشیار بود] چون ذات این مسئله حساس و خطیر است. چنین استادی باید هم در درجهای رفیع از علم و فقاهت و معرفت نظری باشد و هم در درجهای رفیع از تلاش و کوشش و تقوا و ورع.
همانطور که میگویند، باید هم سالک بوده باشد هم واصل باشد. وقتی شخص به بالاترین قله ها و درجات می رسد آن وقت دیگر فقط از جایگاه نظری و فکری و عقلی صحبت نمی کند، بلکه [در کنار آن] از موضع تجربه، شهود، مشاهدات و حرکت حقیقی سخن می گوید.
(حالا ما در لبنان بیشتر مثال نظامی و سیاسی میزنیم.) درست مثل وقتی که در یک نبرد نظامی بخواهی دنبال فرمانده ای برای ارتش یا یک گروه مقاومت یا یک گروه مسلح بگردی که [این ارتش یا گروه] را به بالاترین قله ها برساند. در آن صورت هم باید کسی را انتخاب کنی که مدیر، راهنما و فرمانده باشد. کسی که هم در زمینه آنچه به نبرد مربوط می شود (راهبردها، تاکتیک ها، شناخت دشمن، شناخت امکاناتش، راهبردهایش و تاکتیک هایش و شناخت امکاناتی که در اختیار دوستان هست و شناخت جغرافیا و راه ها و ارتفاعات و دره ها و کمین ها و حجم کمین ها و تاکتیک های دشمن، آگاهی و معرفت نظری داشته باشد [و هم از جنبه عملی این مسائل را بشناسد و صاحب تجربه باشد.] اگر کسی این جنگ ها را دیده و این تجربیات را از سرگذرانده باشد، آن وقت می تواند فرماندهی را به دست بگیرد و [این ارتش را] با کمترین خسارات ممکن و با بهترین نتایجی که انتظار می رود، به بالاترین قله ها برساند.
اما کسی که تجربه عملی نداشته باشد، حتی اگر معرفت نظری هم داشته باشد ولی نه در درهای راه رفته باشد و نه از کوهی صعود کرده باشد و نه در کمین افتاده باشد و نه با دشمنی جنگیده باشد و نه تیری شلیک کرده باشد و نه سابقه فرماندهی(ولو فرماندهی یک دسته کوچک) را داشته باشد، این شخص چطور می تواند یک سپاه یا لشکر را فرماندهی کند؟
در مسئله سیر و سلوک و عرفان، قضیه خیلی خطیرتر از مسائل نظامی است. ما در مسائل مهم و حساسمان در همین زندگی دنیوی دنبال عالم باتجربه متخصص امین مورد اعتماد میگردیم، پس جا ندارد که در عالم سیر و سلوک، خودمان را در دامن کسی که این شرایط را ندارد بیندازیم. اگر کسی این شرایط را داشت می توانی عقل و روح وجانت و سیر و سرنوشتات را در اختیارش بگذاری. سهل گرفتن و بیخیال برخورد کردن هم در این مسئله مطلقا جایز نیست...
دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم گرامیداشت مرحوم آیتالله بهجت در لبنان (سال 2015)