ادعا میکنم که حقیقتا اگر جنبههای معنوی و معرفتی [در جوانان] وجود نداشت اصلا مقاومت اسلامی در لبنان شکل نمیگرفت و در منطقه گسترش نمییافت.
بزرگترین کرامت آیةالله بهجت ، زنده کردن دل ها بوده است...
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان:
به اعتقاد من - البته در حد نظر قاصر بنده، بنده هیچ ادعایی ندارم ولی گمان می کنم - بزرگترین کرامت ایشان[مرحوم آیت الله بهجت] زنده کردن دل ها بوده است. زنده کردن دل ها. این تأثیر عجیب و غریبی که [ایشان داشتند، دل ها را زنده می کرد].
مثلا بعضی اشخاص میگویند فلان شخص جلوی درخت خشکی ایستاد و دست به درخت خشکیده کشید و درخت درجا سبز شد. یا درخت میوه نمیداد، به آن دست کشید یا دعایی خواند و درخت از آن به بعد میوه داد.
نفوس
بشری بسیار پیچیده تر از یک درخت ساده هستند. معادله یک درخت، معادله
بسیار ساده ای است. ولی نفوس [و دل هایی] که شیاطین جن و انس بر آن مسلط
شده اند [معادله بسیار پیچیده ای دارند و زنده کردنشان بسیار سخت است]
...در زمان رهبری، بهواسطه دکتر سجادی ملاقاتی با ایشان [علامه طهرانی] صورت گرفت. در این دیدار مرحوم آقا به من انگشتری دادند که من بعدها آن را به آسید حسن نصرالله دادم . شما [آیتالله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی] هم بعد از وفات آقا، در مشهد انگشتر عقیقشان را به ما دادید و دو سال دستم میکردم و بعد به یکی از بچه ها [آسید مصطفی] دادم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه غیرعمومی با آیتالله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی و تنی چند از بیت علامه طهرانی؛ ۹ فروردین ۱۳۹۷
جناب سید، نظرتان درباره اهمیت عرفان و توجه به مسائل عرفانی از سوی اهل علم و خصوصا روحانیون چیست؟ به دست آوردن معرفت الهی و عرفانی در مدارس علمیه و بین طلبه های حوزه های علمیه چقدر است ؟
این از همان چیزهایی است که فقدانش در حوزه های علمیه ما حس می شد. در عراق و لبنان و شامات، یعنی در [حوزه های علمیه]غیر از ایران، این مسئله ممنوع بود و به شدت با آن می جنگیدند. البته جای تأسف فراوان است.
امام خمینی در پیام «منشور روحانیت» درباره بعضی از این مسائل صحبت کرده است. [در کشورهای دیگر وضع به این شدت بود] ولی در ایران اوضاع کمی فرق می کرد، هرچند در همان ایران هم مشکلات بزرگی وجود داشت و این نقص فقط «نقص حاد» نیست، من میگویم «نقص بسیار خطرناک» است.
ما طلبه ها، و حتی غیر طلبه ها، [شدیدا به این مسائل نیازمندیم] چون وقتی غنای انسان زیاد شود، ولی تقوایش زیاد نشود؛ وقتی علم انسان زیاد شود ولی تقوا و معرفتش زیاد نشود؛ وقتی قدرتش - مثلا قدرت نظامی با قدرت بدنی اش - زیاد شود [ولی تقوایش زیاد نشود]. این انسان، طغیان و سرکشی می کند، مستبد [و خودرأی می شود]، انحراف پیدا می کند.
برای کسی که می خواهد عالمی بزرگ یا قدرت سیاسی یا نظامی یا اقتصادی بزرگی شود، یا گروهی که می خواهند اینطور شوند یا حکومتی که می خواهد اینگونه شود، ضمانت حقیقی [برای عدم انحرافشان] همین جنبه ایمانی معرفتی روحی معنوی است.